English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3448 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] U اشتباه تایپ کردن صفحه [کلید یا تلفن]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to make a typing error [mistake] U اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن]
to make a typo [American E] U اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن]
Other Matches
microwriter U صفحه کلید و نمایش قابل حمل برای تایپ در حین سفر
dos U نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است
key کلیدی که نشانه گر یا نوک چاپ را به ابتدای خط بعد روی صفحه یا ماشین تایپ یا چاپگر می برد
qwerty U صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است
upper case U حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند
teleprint U تایپ کننده تله تایپ
teleprint U کلید تایپ تله تایپ
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
clattering U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
zaps U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapped U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapping U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zap U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
type front U نوعی روش تایپ کردن نامه ها
teleprocessing U تایپ کردن مکالمات تلگرافی به طور کشف
refresh buffer U یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
cls U در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
qwerty keyboard U ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
to make a mistake U اشتباه کردن
blunders U اشتباه کردن
misconstrue U اشتباه کردن
mistook U اشتباه کردن
misconstruing U اشتباه کردن
misconstrues U اشتباه کردن
blundering U اشتباه کردن
blundered U اشتباه کردن
misconstrued U اشتباه کردن
blunder U اشتباه کردن
miscue U اشتباه کردن
goof U اشتباه کردن
goofed U اشتباه کردن
trip up <idiom> U اشتباه کردن
make a mistake <idiom> U اشتباه کردن
to make an error U اشتباه کردن
slip-ups U اشتباه کردن
goofing U اشتباه کردن
fumble U اشتباه کردن
fumbled U اشتباه کردن
fumbles U اشتباه کردن
goofs U اشتباه کردن
to goof up [American E] U اشتباه کردن
slips U اشتباه کردن
mistaking U اشتباه کردن
slip up U اشتباه کردن
mistakes U اشتباه کردن
slip U اشتباه کردن
slip-up U اشتباه کردن
slipped U اشتباه کردن
mistake U اشتباه کردن
bumble U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbles U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbled U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
to stumble in one's speech U درسخنرانی اشتباه کردن
misthink U اشتباه فکر کردن
confuse U باهم اشتباه کردن
miscalculating U اشتباه محاسبه کردن
miscalculated U اشتباه حساب کردن
bobble U پی درپی اشتباه کردن
miscalculates U اشتباه محاسبه کردن
miscalculating U اشتباه حساب کردن
miscalculates U اشتباه حساب کردن
miscalculate U اشتباه حساب کردن
miscalculate U اشتباه محاسبه کردن
miscalculated U اشتباه محاسبه کردن
bobbles U پی درپی اشتباه کردن
to believe wrong U اشتباه گمان کردن
confuses U باهم اشتباه کردن
refuted U اشتباه کسی را اثبات کردن
To lead someone astray. U کسی رادچار اشتباه کردن
refuting U اشتباه کسی را اثبات کردن
hallucinated U هذیان گفتن اشتباه کردن
eat humble pie <idiom> U پذیرفتن اشتباه وعذرخواهی کردن
hallucinating U هذیان گفتن اشتباه کردن
hallucinate U هذیان گفتن اشتباه کردن
miscarries U صدمه دیدن اشتباه کردن
refute U اشتباه کسی را اثبات کردن
hallucinates U هذیان گفتن اشتباه کردن
refutes U اشتباه کسی را اثبات کردن
miscarrying U صدمه دیدن اشتباه کردن
miscarry U صدمه دیدن اشتباه کردن
serviced U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
service U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
bark up the wrong tree <idiom> [درمورد چیزی گمان اشتباه کردن]
eat crow <idiom> U مجبور کردن کسی به اشتباه وشکست
to blame somebody for something U کسی را مسئول کارناقص [اشتباه ] کردن
foul up <idiom> U با یک اشتباه احمقانه همه چیز را خراب کردن
pens U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
tabulate U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulates U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
to make [commit] a faux pas U اشتباه اجتماعی کردن [در رابطه با رفتار بین مردم]
fluff U نرم کردن اشتباه کردن
fluffing U نرم کردن اشتباه کردن
fluffs U نرم کردن اشتباه کردن
fluffed U نرم کردن اشتباه کردن
teletypewriter U تله تایپ
channel type U کانال تایپ
overtype mode U تایپ رویهم
Teletypes U تله تایپ
Teletype U تله تایپ
tty U تله تایپ
radioteletype U بی سیم تله تایپ
teleprocessing U دستگاه تایپ تلگرافی
teletype exchange U مرکز تله تایپ
type bar printer U چاپگر میلهای تایپ
teletype display U نمایش تله تایپ
type front U ماشین تایپ به جلو
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
overtype mode U حالت تایپ روی مطلب
typeover mode U حالت تایپ روی مطلب
teletypewriter U دستگاه تایپ مخابرات تلگرافی
teletype display U نمایش تایپ راه دور
paper white monitor U صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
malfunctioned U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunction U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctions U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
scan U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
ksr U ترمینالی که صفحه کلید و صفحه نمایش دارد و به CPU متصل است
consol U دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
plasma display U صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
raster U گرافیکی که تصاویر آن روی خط وطی در صفحه نمایش یا صفحه ساخته می شوند
tables U لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
auto U متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
autos U متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
tabled U لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
cons U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
table U لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
tabling U لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
conned U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
raster U یک حرکت افقی اشعه روی صفحه در مقابل صفحه CRT
con U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
portraits U جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
lead in page U صفحه ویدیویی که کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت میکند
routing U صفحه ویدیو متنی که مسیر سایر صفحه ها را شرح میدهد
portrait U جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
conning U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
multiviewports U صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
flattest U صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
glare U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glared U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
data tablet U یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
glares U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
flat U صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
notebook computer U که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
Teletypes U ماشین تحریر راه دور تله تایپ
Teletype U ماشین تحریر راه دور تله تایپ
way station U ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
twx U Service TeletypewriterExchange امکان تبادل تله تایپ
stations U میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
stationed U میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
station U میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
backlight U چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند
hyperlink U کلمه یا تصویر یا دگمهای در صفحه وب یا عنوان چند رسانهای که در صورت انتخاب کاربر را به صفحه دیگری می برد
devices U CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device U CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
discs U صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
disc U صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
banding U روش مشخص کردن حدود یک تصویر روی صفحه نمایش کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن
cdc U یک کد دو یا سه کاراکتری است که در سیستم تله تایپ بکارمی رود
audio-typist U کسی که مطالبرا در حین دیکته شدن تایپ میکند
entering U عمل تایپ داده یا نوشتن موضوعات روی یک رکورد
call directing code U یک کد دو یا سه کاراکتری است که در سیستم تله تایپ بکارمی رود
finished U متنی که تایپ شده و آماده چاپ گرفتن است
refreshes U تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
refresh U تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
refreshed U تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
buttoning U شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
buttoned U شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
button U شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
teleprinter U تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
teleprinters U تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
paged U عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
page U عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
implicit reference U مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
pages U عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
keystroke U شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
field U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fielded U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fields U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fumbled U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbles U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumble U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
ended U نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
ends U نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
end U نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
insertion point U نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود
Recent search history Forum search
2New Format
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1صفحه کلید فارسی
1set the record straight
2مهرآسا
1Arousing
1pedal pamping
1construed
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com